1 منم ابن یمین کالماس فکر من نکو داند ز هر نوعی گهر سفتن
2 ز شوق و ذوق خواهد طوطی قدس غبار از گوهر نطقم بپر رفتن
3 مهارت در سخن دارم ولی نتوان ز تاب آتش فکرت جگر تفتن
4 بمدح آنکه باشد حاصل عمرش بسان گاو خوردن یا چو خر خفتن
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 امروز در زمانه دلم شاد و خرم است وین خرمی ز مقدم دستور اعظم است
2 دستور جانپناه که با دولت جوان از بدو فطرتش خرد پیر همدم است
1 زهی عقیق تو افشانده بر روان گوهر ز شرم روی تو آبیست ناروان گوهر
2 گهر فشانی لعلت چو آیدم در چشم فتد ز چشم من زار ناتوان گوهر
1 گر شود در عشق جانان جان شیرینم تلف هر زمان افزون بود دل را بمهر او شعف
2 چشم من گر رسته دندانش را بیند بخواب از خیال روی او گوهر شود همچون صدف
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **