1 من داغ بلاها که ز دلبر دارم شک نیست که از جفاش دل بر دارم
2 شیرین لب او اگر ببینم در خواب فرهاد صفت نعره ز دلبر دارم
1 ای خانه و ضمیر تو خورشید و تیر ملک ای در نظام دور جهان دستگیر ملک
2 هم قدر تو شکوه ملوک و صدور دهر هم صدر تو پناه صغیر و کبیر ملک
1 ماه من تا جان و گوهر در شکر دارد نهان ترک من تا ز آب و آتش بر قمر دارد نشان
2 آب و آتش دارم از یاد رخ او در ضمیر جان و گوهر دارم از وصف لب او بر زبان
1 ای شده پای بند جان طره مشکبار تو برده مرا قرار دل سنبل بی قرار تو
2 از پی آنکه تا کند هر سحری صبوحی ای از می لعل اشک من، نرگس پر خمار تو