- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دارم امید وصل تمنای من ببین طبع مشوش و دل شیدای من ببین
2 برگ گل و بنفشه ببویم هزار بار بر یاد روی و مویش سودای من ببین
3 همرنگ روی دوست گلی جستم از چمن گل گفت رنگ چهره زیبای من ببین
4 گفت این چنین محالی انصاف کل نگر بشنیدم این حدیث تو یارای من ببین
5 گفتم به نارون که نمانی به قامتش بشنید سرو و گفت که بالای من ببین
6 آمد خیال دلبر و بالا نمود و گفت سرو سهی و قامت همتای من ببین
7 شد در بنفشهزار همام و پیام داد نزدیک دل که خیز و بیا جای من ببین
8 دل گفت در میان سر زلف یار خویش باری بیا تو مسکن و مأوای من ببین