بس که سنگینم ز بار غم به از جویای تبریزی غزل 987

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

بس که سنگینم ز بار غم به راه جست‌و‌جو

1 بس که سنگینم ز بار غم به راه جست‌و‌جو همچو سوزن می‌روم در نقش پای خود فرو

2 درنیابد غیر خود در دیدهٔ یکرنگیم می‌شوم با آن بت آیینه‌رو چون روبه‌رو

3 زنده گر دارد دلم از نکهت زلفش چه دور می‌دمد جان در نهاد روح جویا بوی او

عکس نوشته
کامنت
comment