ای دل چه کنم چو یار برگشت از جهان ملک خاتون غزل 352

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ای دل چه کنم چو یار برگشت

1 ای دل چه کنم چو یار برگشت وز عهد خود آن نگار برگشت

2 در دست نماند نقش و رنگی کاو نیز چو روزگار برگشت

3 غم بود مرا نصیب از آن یار زان روی که غمگسار برگشت

4 بر خاک رهش نشسته بودم چون دیده ز ره گذار برگشت

5 هرکس که کند به گل تعشّق دیدی که ز نوک خار برگشت

6 بربسته هزار دل به فتراک آن یار چو از شکار برگشت

7 آنجا که وفا و عهد باشد دیدی که کسی ز یار برگشت

عکس نوشته
کامنت
comment