دلبرم تا دل از برم بربود از جهان ملک خاتون غزل 685

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

دلبرم تا دل از برم بربود

1 دلبرم تا دل از برم بربود خون دل را ز دیده ام پالود

2 دل ما را به قید زلف ببست تا که آن طرّه را گره بگشود

3 هرکه در صبح دیده بگشاید بر رخ تو به طالع مسعود

4 در جهانش دگر چه می باید غیر از این چیست غایت مقصود

5 هرکه محراب ابروان تو دید واجبش شد که سر برد به سجود

6 پشت دل خم مکن که می برسد سرو را سرو را قیام و قعود

7 دل مسکین من به جان آمد ای عزیزان ز هجر جان فرسود

8 از تکاپوی روز هجرانت در زمانه ز ما یکی ناسود

9 خون و غم تا به کی قفا در دل چند سوزد بر آتشم چون عود

10 سر نهادم ز شوق بر کف دست گر بخواهی جهان و جان موجود

11 دست از دامنش نمی دارم گر زنندم به تیغ زهرآلود

12 نازنینا مگو به ترک وفا که پشیمانیت ندارد سود

13 گرچه مهرت ز ما چو مه کاهید مهر ما بر رخ تو ماه افزود

14 تا جهانست در وفاداری از دل و جان مطیع امر تو بود

15 بر خلاف مزاج رای جهان در وفای تو کرد بود و وجود

عکس نوشته
کامنت
comment