ای گشته دلم هزار باره از جامی غزل 856

ای گشته دلم هزار باره

1 ای گشته دلم هزار باره از تیغ غمت هزار پاره

2 من غرقه میان خون ز گریه خوش خنده زنان تو از کناره

3 نزدیک به مردنم ز شوقت بگذار ز دور یک نظاره

4 جز تیغ تو نیست چاره ما باز آ که به دست توست چاره

5 در کوی تو هر کسی به کاری ست ما هیچ کسیم و هیچ کاره

6 پیش سم توسنت نهم سر هر جا به سرم رسی سواره

7 گریان بگذشتم از دیارت شد منزل ماه پر ستاره

8 از بهر جفا کشیدن تو خواهم چو دلت تنی ز خاره

9 کرد از در نظم خویش جامی در گوش زمانه گوشواره

عکس نوشته
کامنت
comment