سختم عجب آید ز خلقت از ملک‌الشعرا بهار قطعه 406

1 سختم عجب آید ز خلقت زن کایزد را زبن کرده ملتمس چیست

2 دوشیزه به شوهر چو رفت‌، دیگر او را به پسر زادن این هوس چیست

3 زهدان چو شود از جنین گرانبار آن شادی حبلی بهر نفس چیست

4 با آن همه سنگینی و مشقت این بستگی و انقیاد کس چیست

5 چون مرغ جنین از قفس برآمد دیگر بوی این علقهٔ قفس چیست

6 از بهر یکی کودکی‌، عروسی از هیچ تحمل نکرده بس‌، چیست

7 شب گوش نهادن به ناله طفل چون قافله بر نالهٔ جرس چیست

8 لالایی محزون که از سموات صوت ‌ملکش ‌داده باز پس چیست

9 تا دست بجنباندش دمادم گهواره نهادن به دسترس چیست

10 گر نیمشبی از تبی بجنبد جنبیدن‌ و جستن ‌به‌ خار و خس چیست

11 رفتن پی داروی او شبانه چون موس عمران‌ پی قبس چیست

12 در پاس وی از خواب و خورگذشتن مانند یکی نامور عسس چیست

13 تا طفل کلان گردد و شود پیر دل بازنهادن بدو و بس چیست

14 من ‌سخت فرومانده‌ام در این راز کاین‌معنی‌اگرعشق‌نیست‌پس‌چیست‌؟

15 ور عشق نزاید از این میانه خود زاین‌همه پیرایه ملتمس چیست‌؟‌!