1 من در غم هجر و دل به دیدار تو خوش تن در غم هجر و دل به دیدار تو خوش
2 تا کی چشمم سرشک حسرت ریزد اندر غم هجر و دل به دیدار تو خوش
1 چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن
2 زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین
1 ای شده زندان درم مشت تو بند بر آنجا ز هر انگشت تو
2 پیش که ایام کند رنجه ات گردش او تاب دهد پنجه ات