1 به آواز تو خرسندم که باری بشنوم دیگر چنان بیداریی خواهم که بیتو نغنوم دیگر
2 چنان مستغرقم در تو که خود را وا نمییابم به رأیِ خویشتن هرگز چو خود بین نگروم دیگر
3 جهان را آزمودم عاریت جاییست میدانم کهام روز آمدم اینجا و فردا میروم دیگر
4 شنیدم تا که آدم را به گندم مبتلا کردند نباشد منّتِ دنیا و عقبا یک جو ام دیگر
5 دلم از عشق دیگر چه همه عشق است پس بیعشق زنده کی بوَم دیگر
6 معاذ الله معاذ الله معاذ الله معاذ الله که من هرگز به حالاتِ دنی دیگر شوم دیگر
7 بر آنم کز نزاری در قبول توبه از باده نصیحت نشنوم دیگر نصیحت نشنوم دیگر
دیدگاهها **