- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش آن شبم که ز روی تو ماهتابی بود امید صبح وصالم به آفتابی بود
2 خوش آن زمان که به روی تو برگشادم چشم خوش آن دمی که به وصلت مرا شتابی بود
3 جمال روی تو را من نشان نیارم داد چه جای این مگر آن خود خیال و خوابی بود
4 به راه بادیه ی شوق و کعبه مقصود زلال وصل تو جستیم و خود سرابی بود
5 طبیب درد مرا دید و شرح حال نگفت عزیز من چه شد آخر تو را جوابی بود
6 بریخت خون دلم گفتمش وبالت نیست بگفت خون چنین ریختن ثوابی بود
7 به سرزنش همه یاران محرمم گویند جهان همیشه تو را رونقی و آبی بود
8 چه شد که دل به غم روزگار بنهادی جواب داد که آن موسم شبابی بود