من آن نیم که ز تو دست دارم و بروم از جامی غزل 228

من آن نیم که ز تو دست دارم و بروم

1 من آن نیم که ز تو دست دارم و بروم تو را به دست رقیبان گذارم و بروم

2 به قصد دیدنت آیم چو روی ننمایی نفیر شوق تو از دل برآرم و بروم

3 شکاف تیغ تو خواهم به فرق سرمپسند که ناامید پس سربخارم و بروم

4 چه جای همچو منی آستان تو آن به که جای خود به سگانت سپارم و بروم

5 اجل رسید به یک سجده قبله من شو که این وظیفه طاعت گزارم و بروم

6 چو گشت بی تو کنم گر نبینمت در باغ چو ابر بر گل و سرو اشک بارم و بروم

7 مگو که جامی ازین در برو امانم ده که بر تو درد دل خود شمارم و بروم

عکس نوشته
کامنت
comment