صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون از سعیدا غزل 536

سعیدا

سعیدا

سعیدا

صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون

1 صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون ز آه صدیقان او بوی کباب آید برون

2 کی شود ظاهر کرامت از ولی پیش نبی ذره ها پنهان شود چون آفتاب آید برون

3 سال ها شد جای در ویرانهٔ دل کرده ام عاقبت گنجی مگر از این خراب آید برون

4 عاشقی نسبت به سیماب است بهتانی به عشق کی به گشتن بی قرار از اضطراب آید برون

5 بسکه خم در خم شکن در زلف او افتاده است شانه را از پنجه هر مو انتخاب آید برون

6 یار را گم کرده ام از دل سراغش می کنم می زنم فالی مگر از این کتاب آید برون

7 باده می نوشد سعیدا لیک نی چون اقدسی خرقه اش را گر بیفشاری شراب آید برون

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر