-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون ز آه صدیقان او بوی کباب آید برون
2 کی شود ظاهر کرامت از ولی پیش نبی ذره ها پنهان شود چون آفتاب آید برون
3 سال ها شد جای در ویرانهٔ دل کرده ام عاقبت گنجی مگر از این خراب آید برون
4 عاشقی نسبت به سیماب است بهتانی به عشق کی به گشتن بی قرار از اضطراب آید برون
5 بسکه خم در خم شکن در زلف او افتاده است شانه را از پنجه هر مو انتخاب آید برون
6 یار را گم کرده ام از دل سراغش می کنم می زنم فالی مگر از این کتاب آید برون
7 باده می نوشد سعیدا لیک نی چون اقدسی خرقه اش را گر بیفشاری شراب آید برون