-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منکه مخمور سحرگاه به میخانه روم شام سرمست و غزلخوان سوی کاشانه روم
2 روز از ساغر می چونکه به بندم پیمان نا شده شب به سر ساغر و پیمانه روم
3 آشنایان خرابات مرا نشناسند بسکه از خود به سوی میکده بیگانه روم
4 طایر قدسم و خال رخ یارم هوس است سوی گلزار جمالش پی آن دانه روم
5 شب ملولند مغ و مغبچه از من که به دیر همه با عربده و نعره مستانه روم
6 جانب باغ روند اهل تنعم چو ز عشق منکه ویران شده ام جانب ویرانه روم
7 فانیا جز به فنا ره نتوان برد به دوست این محالست که من عاقل و فرزانه روم