یارم به خانه ای که شب تار دررود از جامی غزل 200

یارم به خانه ای که شب تار دررود

1 یارم به خانه ای که شب تار دررود خورشید و ماهش از در و دیوار دررود

2 شهری درون خانه خریدار او به جان هر دم چه حاجتش که به بازار دررود

3 عاشق به خلد درنرود حور عین طلب گر دررود به رغبت دیدار دررود

4 بگشای تار مو که گریزد به نافه مشک نافه به ناف آهوی تاتار دررود

5 صوفی ز شوق تو به چمن بس که بگذرد چون گل مرقعش به سر خار دررود

6 مشتاق گل به بوی تو بیند چو بسته در از راه جو چو آب به گلزار دررود

7 سوزن پی لباس سگت گر زند کسی لاغر تنم چو رشته به سوفار دررود

8 آهسته کش کمان که مبادا گذر کند تیر تو چون به سینه افگار دررود

9 جامی به دور لعل تو هر دم ز صومعه آید برون به خانه خمار دررود

عکس نوشته
کامنت
comment