1 شمعم که چو خود را بغمت پردازم در پای تو سر خنده زنان اندازم
2 در راه تو هر گه که سری در بازم در حال سری دگر ز جان بر سازم
1 از گردش چرخ بی خرد می ترسم در هر حالی ز نیک و بد می ترسم
2 زان روی که بر کس اعتمادی بنماند از همرهی سایۀ خود می ترسم
1 با لب تو جان شکار زلف تست با رخ تو کار کار زلف تست
2 چشمۀ خورشید سوی روی تو حلقۀ شب گوشوار زلف تست
1 انگشت گزان چو دیدمش خشم آلود از بلعجبیم طرفه دستی بنمود
2 گفتی دل من بدست در داشت که بود یک نیمه بخون خضاب و یک نیمه بدود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به