1 گیرم که کنم من از مناهی پرهیز با حکم قضا کر است یارای ستیز
2 ساقی بکفم نهاده جام لبریز میگویدم آنگاه که کج دار و مریز
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گل همنشین خار و خس در دامن گلزارها وز خارخار عشق گل در جان بلبل خارها
2 تنها نه من از گلرخان هر دم کشم آزارها یاری ندیده یارئی زین غیر پرور یارها
1 کجا ز قهر تو غیر از توام پناهی هست همان به تست مرا گر گریزگاهی هست
2 تو ابر رحمت و فیض تو عام آه که نیست بغیر من ز تو گر تشنه لب گیاهی هست
1 گر بعاشق سر عتابش نیست هرچه گویم چرا جوابش نیست
2 گر نه کارم بهجر خویش گذاشت بهر قتلم چرا شتابش نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به