- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من که مهر عارضت می ورزم از صبح ازل نگسلم از زلف تو پیوند تا شام اجل
2 گر به دست باد نبود حل و عقد زلف تو کی شود سوداییان عشق را یک عقده حل
3 شد رقیب آواره و جایش سگ کویت گرفت بی دلان را خاست از جان نعره نعم البدل
4 محتسب قول و عمل را ناروا گوید ولی نیست مطرب را روا قطعا به قول او عمل
5 در دلم زینسان که محکم شد اساس عشق تو کی به طوفان غم و سیل بلا یابد خلل
6 دل محل توست تا گم شد به جست و جوی او بر درت هر چند می جویم نمی یابم محل
7 هست در وصف رخت از گفته جامی مدام گلرخان را غنچه سان رنگین ورقها در بغل