جامی

جامی

جامی
جامی

به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد از جامی غزل 105

غزل 105 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد

1 به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد ز خاک لاله چو نرگس به شکل جام برآمد

2 مه از خیال جبینت چو نیم آینه سرزد چو دید دایره روی تو تمام برآمد

3 به عزم گشت گذشتی به کوه لاله خرامان ز ذوق قهقهه از کبک خوشخرام برآمد

4 به بام هر که تو را وقت شام دید زد افغان که آنچه رفت به مغرب فرو ز بام برآمد

5 درون خانه نشستی دل خواص شکستی میان شهر گذشتی نفیر عام برآمد

6 مده به کشتن من وعده از دو ساعد سیمین که دودم از دل ازین وعده های خام برآمد

7 به زهد بود جهان را گرفته شهرت جامی لب تو دید و به میخوارگیش نام برآمد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد

شاعر شعر به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد چه کسی است ؟

شاعر شعر به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد جامی می باشد.

شعر به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد چیست ؟

قالب شعر به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد غزل است

مضمون اصلی شعر به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی