- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گردم بسر کویت دیوانه چنین باید سرگشته یک شمعم پروانه چنین باید
2 از جای نمیرفتم از صد خم و کارم ساخت چشم تو بیک گردش پیمانه چنین باید
3 نه بام و نه در دارد در گشته سرای ما شرمنده سیلابست ویرانه چنین باید
4 یکلحظه نگیرد اشک جا در صف چشمم از کثرت غلطانی دردانه چنین باید
5 گفتی سخنی از وصل جا ندادم و آسودم تا حشر بخوابم کرد افسانه چنین باید
6 پیوسته دلم باشد از عکس بتان لبریز جوش صنم است اینجا بتخانه چنین باید
7 افکند بمن آن شوخ غافل نگهی مشتاق بیخود ز خود افتادم جانانه چنین باید