- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگران سوختم چند شوی مرهم داغ دگران
2 یار دمساز کسان وصل چه داریم طمع نتوان خورد بر از میوه باغ دگران
3 دل چه بندم به مه و مهر که این ویرانه روشنایی نپذیرد ز چراغ دگران
4 با تو ای باد صبا بوی کسی می یابم مشو از بهر خدا عطر دماغ دگران
5 چند در تفرقه خاطر ما سعی کنی ای مهیا ز تو اسباب فراغ دگران
6 خط سبزت نگرم نی رخ خوبان که به است سبزه باغ تو از لاله راغ دگران
7 وه که افسانه جامی نشنیدی هرگز تا نپرداختی از لابه و لاغ دگران