خوش آن که حیرتم از جلوهٔ از عرفی شیرازی غزل 275

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

خوش آن که حیرتم از جلوهٔ جمال تو باشد

1 خوش آن که حیرتم از جلوهٔ جمال تو باشد هجوم گریه ام از بادهٔ وصال تو باشد

2 چنین که حسن تو را فتنه دوست کرده ، ندانم برای اهل قیامت ، چه در خیال تو باشد

3 به وصل چون بگدازد به حسرت تو سزاست که مانع نگهش هم انفعال تو باشد

4 ز ضعف خویش هلاکم امید و می ترسم که زنده مانم و این باعث ملال تو باشد

5 دم نزع چو ندیدم کسی به حال تو عرفی مگر کسی که دل از جان کند، حلال تو باشد

عکس نوشته
کامنت
comment