- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دارم آن سر که سر زلف نگاری گیرم بر سر کوی دلارام قراری گیرم
2 خرقه بفروشم و دفتر گرو باده کنم جام می نوشم و از روضه کناری گیرم
3 آستین بر همه افشانم و از جان و جهان دست کوته کنم و دامن باری گیرم
4 نکنم توبه و در حلقة سودا زدگان با سر زلف نگاری سرو کاری گیرم
5 گرچه روزی بشب آورد پندار که من از خطت بر دل آشفته غباری گیرم
6 گو نصیحت مکن از روی تو ای زاهد شهر ناصع آن نیست که او را به شمار گیرم
7 گر تو سیب زنخ خویش نپوشی ز کمال من برای دلم از روی تو باری گیرم