از بس دل امشبم ز تو نامهربان از آذر بیگدلی غزل 18

آذر بیگدلی

آثار آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

از بس دل امشبم ز تو نامهربان پر است

1 از بس دل امشبم ز تو نامهربان پر است از گریه میکنم تهی و همچنان پر است

2 رحمی بدامن تهی ام کن، خدای را؛ اکنون که دامنت ز گل ای باغبان پر است!

3 ای صید کش، تهی شد اگر یک قفس تو را؛ از صید غم مخور، که هزار آشیان پر است

4 خالی است کیسه ات چو ز نقد وفا، چه سود ما را گراز متاع محبت دکان پر است؟!

5 از رشک غیر، کشتن آذر چه لازم است؟! گر بد گمان ازو شده ای، امتحان پر است

عکس نوشته
کامنت
comment