1 غبار گشتم و سرگشته وار می گردم هنوز گرد سر انتظار می گردم
2 به این فسردگی، از هجر گلعذارانم اگر خزان بگذارد، بهار می گردم
3 ترحمی،که چو پروانه ی برون از بزم به گرد کوی تو، امّیدوار می گردم
1 هر چند که دنیاست رَه و ما همه راهی افتاده مرا زورق هستی به تباهی
2 پوشیده شب ظلمت گیتی، گهرم را من چشمهٔ حیوانم و هند است سیاهی
1 رخصت آشتی مده، غمزهٔ غم زدای را مهر زبان دل مکن، نرگس سرمه سای را
2 چند نگاه تلخ تو، زهر کند به ساغرم چاشنی تبسّمی، لعل کرشمه زای را
1 گردی ز آستان تو یا مبدء النعم چشم امیدوار مرا منتهی الرّجا
2 سر کی فرود آیدم، الا به طوق تو؟ لالای کمترین توام، خالص الولا