1 مستیم چو چشم مست شهلای تو مست پستیم به پیش قد و بالای تو پست
2 آیا بود آنکه در میان بستان گردیم کنار سبزه ات دست به دست
1 چو در فراق تو یک دم نمی توانم ساخت بگو که نرد هوس با تو چون توانم باخت
2 فراق روی تو ما را چنان نزار فکند که هر که دید مرا از خیال وانشناخت
1 عشقبازیست کنون با رخ تو پیشهٔ ما از سر لطف نگارا بکن اندیشهٔ ما
2 رهروان ره عشقیم و بیابان فراق از لب لعل خدا را تو بده توشهٔ ما