- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از شراب وصل او مستم دگر وز غم بیهوده وارستم دگر
2 تا چو سرو از پیش ما برخاستی با غم روی بنشستم دگر
3 تا گشادی طرّه ی زلف سیاه جان و دل در کار تو بستم دگر
4 گفتم از دامت برون آیم به صبر کرده ای از زلف پا بستم دگر