- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص بنده ام در صفت جسم به جانم مخلص
2 داشتم جنگ به این خوش کمران لیکن کرد پیچش زلف به آن موی میانم مخلص
3 گرچه خوبان همه را لب شکرین است اما هست آنی به لب آن که به آنم مخلص
4 کس ز من گوی محبت نتواند بردن بندهٔ پیرم و با طرز جوانم مخلص
5 نیست در نیت من چیز دگر جز محبوب لیک با غیر سعیدا به زبانم مخلص