- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من بیچاره سودا زده سرگردانم که باوصاف خداوند سخن چون رانم؟
2 من و توحید تو؟هیهات! دلم می لرزد این قدر بس که حدیثت بزبان می رانم
3 کردگارا، ملکا، پادشها، دیانا چونکه بی چونی، من چون ترا چون دانم؟
4 نظری کن ز سر لطف، که عمریست که من در بیابان تمنای تو سرگردانم
5 با هر جودی و قیوم وجودی بیقین «حسبناالله کفی » قاعده ایمانم
6 همجی کرد سئوالی که: بگو حق بکجاست؟ گفتم: آخر همه جا، در همه جا می دانم
7 من بسامان صفات تو کجا ره یابم؟ عاجزم، خسته دلم، بی سر و بی سامانم
8 گر قبولم کنی از لطف و کرم یک نفسی همه اقبال جهان را بجوی نستانم
9 همه جا، از همه رو، روی تو در جلوه گریست مصحف روی ترا از همه رو می خوانم
10 چند روزیست که قاسم ز تو ماندست جدا بس عجب مانده ام، ای دوست، عجب می مانم