1 دلخستهام از ناوک دلدوز فراق جان سوخته از آتش دلسوز فراق
2 دردا و دریغا که بود عمر مرا شبها شب هجر و روزها روز فراق
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد دردم از توست دوا از تو چرا نتوان کرد
2 گر عتاب است و گر ناز کدام است آن کار که به اغیار توان کرد و به ما نتوان کرد
1 داغ عشق تو نهان در دل و جان خواهد ماند در دل این آتش جانسوز نهان خواهد ماند
2 آخر آن آهوی چین از نظرم خواهد رفت وز پیش دیده به حسرت نگران خواهد ماند
1 گریه جانسوز مرا ناله ز دنباله نگر نالهٔ بی گریه ببین گریهٔ بی ناله نگر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به