سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

صنما مرده آنم که تو جانم از سلمان ساوجی غزل 364

غزل 364 ام از 897 غزلیات

صنما مرده آنم که تو جانم باشی

1 صنما مرده آنم که تو جانم باشی می‌دهم جان که مگر جان جهانم باشی

2 روز عمر من مسکین به شب آمد تا تو روشنایی دل و شمع روانم باشی

3 بار گردون و غم هر دو جهان در دل من نه گران باشد اگر تو نگرانم باشی

4 گر به سودای تو‌ام عمر زیان است چه غم سودم این بس که تو خرم به زیانم باشی

5 تو سراپا همه آنی و همه آن تواند غرض من همگی آنکه تو آنم باشی

6 من نهان درد دلی دارم و آن دل بر توست ظاهرا با خبر از درد نهانم باشی

7 جان برون کرده‌ام از دل همگی داده به تو جای دل تا تو بجای دل و جانم باشی

8 چون در اندیشه روم گرد درونی گردی چو در آیم به سخن ورد زبانم باشی

9 در معانی صفات تو چه گوید سلمان هر چه گویم تو منزه ز بیانم باشی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر صنما مرده آنم که تو جانم باشی

شاعر شعر صنما مرده آنم که تو جانم باشی چه کسی است ؟

شاعر شعر صنما مرده آنم که تو جانم باشی سلمان ساوجی می باشد.

شعر صنما مرده آنم که تو جانم باشی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر صنما مرده آنم که تو جانم باشی چیست ؟

قالب شعر صنما مرده آنم که تو جانم باشی غزل است

مضمون اصلی شعر صنما مرده آنم که تو جانم باشی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر