- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با عزیزان درنیامیزد دل دیوانهام در میان آشنایانم ولی بیگانهام
2 از سبک روحی گران آیم به طبع روزگار در سرای اهل ماتم خندهٔ مستانهام
3 نیست در این خاکدانم آبروی شبنمی گر چه بحر مردمی را گوهر یکدانهام
4 از چو من آزادهای الفت بریدن سهل نیست میرود با چشم گریان سیل از ویرانهام
5 آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانهام
6 بار خاطر نیستم روشندلان را چون غبار بر بساط سبزه و گل سایهٔ پروانهام
7 گرمی دلها بود از ناله جانسوز من خندهٔ گلها بود از گریهٔ مستانهام
8 هم عنانم با صبا سرگشتهام سرگشتهام همزبانم با پری دیوانهام دیوانهام
9 مشت خاکی چیست تا راه مرا بندد رهی ؟ گرد از گردون برآرد همت مردانهام