- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که دایم بسر انگشت دها شیر شیران بکفایت دوشی
2 وی که در وصف هنرمندی تو عقل حیران شود از بی هوشی
3 وی که در وصف مروّت می جود از کف ساقی همّت نوشی
4 وی که در شخص امل از سر لطف هر زمان کسوت دیگر پوشی
5 روزها شد که نکردی یادم چه بود موجب این فراموشی؟
6 گوشکی باز همی دار مرا کز عزیزیم چو چشم و گوشی
7 سخت کوشیدم در خدمت تو در حقم سست چرا می کوشی؟
8 تا بدین حق نیم احمق دانی که بود پاسخ من خاموشی
9 چوب داری و مرا می باید چه کنم چون سخنم ننیوشی؟
10 نیست اومید که بخشی بصلت چشم دارم که بزر بفروشی