هشیار دلم در آمد از اوحدالدین کرمانی رباعی 73

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانی

هشیار دلم در آمد از مستیها

1 هشیار دلم در آمد از مستیها شد باخبر از بلند وز پستیها

2 در حال زمانه چون نظر کردم گفت هم نیستیم به است ازین هستیها

عکس نوشته
کامنت
comment