- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سرگشته وار بر تو گمان خطا برم بی آنکه هیچ راه به چون و چرا برم
2 از جان و از تنم نتوانم به شرح گفت کاندر رهت، ز هر دو، چه مایه بلا برم
3 من رخت بینوایی تن بر کجا نهم؟ من جان زینهاری خود را کجا برم؟
4 دانم که در دلی و جدا نیست دل ز تو لیکن به دل چگونه، بگو، ره فرا برم؟
5 دل نیز گم شدهست و ندانم کنون که من بی دل به نزد تو نبرم راه، یا برم؟
6 گویند راه بردی از او، باز ده نشان آری دهم نشانی از آن، لیک تا برم
7 در جستنم همیشه؛ که در جستوجوی تو ره زی بقا اگر نبرم، زی فنا برم
8 من بی تو نیستم، من و خود را نیابم ایچ گر بر زمین بدارم، اگر بر هوا برم
9 مگذار نزد خویشم اگر هیچ زین سپس من نام ما و من به صواب و خطا برم
10 ما از کجا و من ز کجا؟ ما و من تویی بیهوده چند نام من و نام ما برم؟