- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منم عرفی امروز کز کشت طبعم بود خرمن افشان کف خوشه چینان
2 دلی دارم از جنس یکتایی خود بوحدت فروشی چو عزلت گزینان
3 دلی دارم از آب و رنگ طبیعت گل افشان تر از چهره مه جبینان
4 دلی دارم از عشوه های معانی برشته تراز حسن صحرانشینان
5 دلی تیره دارم ز دونان کودن پر ازداغ چون دامن لاله چینان
6 گروهی بصورت صبیح و بمعنی تنگ روشنایی چوصبح حزینان
7 چه گلها بچینند از باغ طبعم بکوتاه دستی دراز آستینان
8 ولی دعویم کس مسلم ندارد چو مستوری عشوه نازنینان
9 زجذب طبیعت باوج معانی برآورده ام چشم کوتاه بینان
10 بآلودگان جرعه می ، فشانم بتلخی نفرین پاکیزه دینان
11 بافعی دمان نامه ای می نویسم منقش بمهر زمرد نگینان
12 فشاندم ، نوشتم ، نه بیهوده گفتم که آنان کدام وکیانند اینان