- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صنما بسته آنم که در این منزل تست خبری یابم زان زلف شکسته به درست
2 درد و غمهای تو و عهد وفایت بر ماست هم به جان تو که هوش و دل و جانم بر تست
3 دل من نیست شد و سوز تو از سینه نرفت اشک من موج زد و نقش تو از دیده نشست
4 زشت نقشی بود ار جسم تو نشناسم خوب سخت کاری بود ارکار تو بگذارم سست
5 گرچه در دیده من نقش خیال تو بماند ورچه برسینه من عکس جمال تو برست
6 بیش در دیده و در سینه نمی جویم از آنک دوش در آتش دورانت نمی دانم جست
7 سر آن سرو بگردم که چو تو باشد راست پیش آن ماه بمیرم که به تو ماند چست
8 آمدم کاسته و سوخته اندر بر تو که مرا روی چو بستان تو قبله است نه بست
9 ای مرا کاسته چون ماه بیفزای اول وی مرا سوخته چون شمع بیفروز نخست