شمعم که ز دوری تو ای جان افروز از مجد همگر رباعی 482

مجد همگر

مجد همگر

مجد همگر

شمعم که ز دوری تو ای جان افروز

1 شمعم که ز دوری تو ای جان افروز خالی نیم از گدازش و گریه و سوز

2 می نگسلدم تب از تب و درد از درد بدحالترم شب از شب و روز از روز

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر