من بخود مشغول و یار از از آشفتهٔ شیرازی غزل 200

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

من بخود مشغول و یار از دست رفت

1 من بخود مشغول و یار از دست رفت چون کنم یاران که کار از دست رفت

2 روزگارم صرف شد در انتظار تیغ برکش روزگار از دست رفت

3 عقل و دین و صبر و هوشم بد دریغ عشق آمد هر چهار از دست رفت

4 باز پس ناید دگر زان چین زلف دل که ما را چند بار از دست رفت

5 دل ندادم تا که بودم اختیار چون کنم چون اختیار از دست رفت

6 تا که با پیمانه شد عهد و قرار عهد و پیمان و قرار از دست رفت

7 هست آشفته علی چون یار دل از چه میگوئی که یار از دست رفت

عکس نوشته
کامنت
comment