لب از خون تر کنم گر ساغری از حزین لاهیجی غزل 257

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

لب از خون تر کنم گر ساغری نیست

1 لب از خون تر کنم گر ساغری نیست خوشم با ناله گر رامشگری نیست

2 چه شد کافتاده ام دور از بر تو؟ تپیدن هست اگر بال و پری نیست

3 دماغ آشفته عشق است عالم تهی از شور این سودا سری نیست

4 محیط موج خیز کبریا را به غیر از دل، گرامی گوهری نیست

5 دل افسردهام در سینه خون شد غم آشامانچه سازم؟ دلبری نیست

6 اگر پروانهٔ شمعم وگر گل تویی مقصود جانم، دیگری نیست

7 بنای دین و دل شد دیر بنیاد سپاه غمزهٔ غارتگری نیست

8 اگر داری ترحم بر اسیران به دست دل ز من عاجزتری نیست

9 قدم مگذار بی پروا به خاکم کف خاکسترم، بی اخگری نیست

10 سلامت طعنه بر اسلام دارد به خون ریزی نگاه کافری نیست

11 به خوبان جهان ورزیده ام عشق وفا آموز عاشق پروری نیست

12 حزین از کعبهٔ اسلام باز آی حرمگاه صنم را آزری نیست

عکس نوشته
کامنت
comment