خموشم ارچه به ظاهر ولی از جویای تبریزی غزل 912

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم

1 خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم ترنج جلد کتابست داغها به تنم

2 همین نه ز آتش دل استخوان چو موج گداخت حباب وار به تن آب گشت پیرهنم

3 خزان زنده دلان نیست خالی از جوشی گرم سفید بود مو بهار یاسمنم

4 غریب عالم بی اعتبار آب و گلم به هر کجا روم از خویشتن بود وطنم

5 بهار باغ تمنا چه کم ز جوش گل است ز فیض عشق سراپا شکفته چون چمنم

6 به شور آمده دریا، به ناله آمده کوه کسی که ساخته جویا، به درد عشق، منم!‏

عکس نوشته
کامنت
comment