خوش می تپم به خون دل و به تیرم از عرفی شیرازی غزل 98

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

خوش می تپم به خون دل و به تیرم چنین زده است

1 خوش می تپم به خون دل و به تیرم چنین زده است باز این چه ناوک است که از عشق، از کمین زده است

2 مشکل که مرگ روی به میدان ما نهد از بس که فتنه به یسار و یمین زده است

3 نیشی است زهر داده ی معشوق کاوکاو مهری که عشق بر لب جان حزین زده است

4 ناقوس عشق می زنم و رقص می کنم بوی کدام مغبچه بر مغز دین زده است

5 عرفی نماند هیچ به درویشی اش سری از بس که باده با من خلوت نشین زده است

عکس نوشته
کامنت
comment