سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

دورم از جانان و مسکین آنکه از سلمان ساوجی غزل 333

غزل 333 ام از 897 غزلیات

دورم از جانان و مسکین آنکه شد مهجور ازو

1 دورم از جانان و مسکین آنکه شد مهجور ازو چون تنی باشد که جانش رفته باشد دور ازو

2 ذره حالم نمی‌گردد ز حال ذره‌ای کافتاب عالم آرا بازگیرد نور ازو

3 گو نسیم صبح از خاک درش بویی دهد بو که بستانم دمی داد دل رنجور ازو

4 کی به جوی چشم من بازآید آن آب حیات تا خراب آباد جان من شود معمور ازو

5 ای خضر زان چشمه نوشین نشانی باز ده کاروزی شربتی دارد دل محرور ازو

6 چشم مستش را ورق افشان کرد چشمم را بپرس تا چه می‌خواهد مدام آن نرگس مخمور ازو

7 دل چو رازش گفت با جان من نبودم در میان در درون او بود و بس شد راز او مشهور ازو

8 هرچه باداباد خواهم راز دل با باد گفت همدم است القصه نتوان داشتن مستور ازو

9 بر بیاض دیده سلمان می‌کند نقش سواد کان جو بگشاید ببارد لولو منثور ازو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دورم از جانان و مسکین آنکه شد مهجور ازو

شاعر شعر دورم از جانان و مسکین آنکه شد مهجور ازو چه کسی است ؟

شاعر شعر دورم از جانان و مسکین آنکه شد مهجور ازو سلمان ساوجی می باشد.

شعر دورم از جانان و مسکین آنکه شد مهجور ازو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر دورم از جانان و مسکین آنکه شد مهجور ازو چیست ؟

قالب شعر دورم از جانان و مسکین آنکه شد مهجور ازو غزل است

مضمون اصلی شعر دورم از جانان و مسکین آنکه شد مهجور ازو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر