من بجانان زنده ام، گر باز از قاسم انوار غزل 496

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

من بجانان زنده ام، گر باز دانی این سخن

1 من بجانان زنده ام، گر باز دانی این سخن عاشقی باشی، یقین، از عاشقان ذوالمنن

2 چون شراب ناب عرفان نوش کردی: جم شدی در طریقت محو باش و از حقیقت دم مزن

3 چونکه تو خود را شناسی، از در انصاف باش گر بگویندت: سر مویی نداری، مو مکن

4 دوست گوید: با توام من، چون نمی بینی مرا؟ گویم: ای جان و جهان از پرده های ما و من

5 جمله ذرات جهان را رو بدان روی نکوست بنده آن روی زیبا هم حسن، هم بوالحسن

6 جمله در تسبیح و در تقدیس مست حیرتند صد هزاران لاله سیراب از صحن چمن

7 جان عارف در شهود حضرت حق الیقین جان عاقل در میان عقده تخمین و ظن

8 سر توحید ازل بشنو ز «حی لایموت » مدعی گر عاقلی جان پرور، این جا جان مکن

9 قاسمی از وصل جانان دولت جاوید یافت چون میسر گشت جان را خلوت اندر انجمن

عکس نوشته
کامنت
comment