- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ترسم از چشم خوشت غافل نگاهی سر زند در دل بی طاقت من اشک و آهی سر زند
2 من به یک نظاره حیرانم چه گل چینم ز تو؟ حسن شوخت هر نفس، از جلوه گاهی سر زند
3 عمر صرف دوستی کردم، بری حاصل نداد زین چمن می خواستم مردم گیاهی سر زند
4 گر شود آن برق جولان، گرم خودداری چنین شعله ای ترسم ز هر مشت گیاهی سر زند
5 از تغافل های گرم یار می ترسم حزین آه بی تابانه ای از دادخواهی سر زند