1 ترسم ما را ستارگان چشم کنند تا زود رسد ز دور در وصل گزند
2 خواهی تو که روز ناید ای سرو بلند زلف سیه دراز در شب پیوند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شهریارا کردگارت یار باد بنده تو گبند دوار باد
2 روز جاهت را سعادت نور باد شاخ ملکت را جلالت بار باد
1 ای به قدر از برادران برتر مر تو را شد برادر تو پدر
2 مادر تو چو مادر پدرست پس تو را جده باشد و مادر
1 ز شاه بینم دل های اهل حضرت شاد هزار رحمت بر شاه و اهل حضرت باد
2 من این نشاط که دیدم ز خلق در غزنین بدید خواهم تا روز چند در بغداد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به