1 ترسم رسد از من به تو آهی روزی زیرا که نمیکنی نگاهی روزی
2 گر میندهی دو بوسه هر روز، ای ماه آخر کم از آن که هر به ماهی روزی
1 سری که دید؟ که در پای دلستانی رفت دلی، که ترک تنی کرد و پیش جانی رفت؟
2 از آن زمان که تو باغ مراد بشکفتی دگر کسی نشنیدم به بوستانی رفت
1 دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟ کافران را دل نرمست و ترا نیست چرا؟
2 بر درت سگ وطنی دارد و ما را نه، که چه؟ به سگانت نظری هست و بمانیست چرا؟
1 گر وصل آن نگار میسر شود مرا از عمر باک نیست، که در سر شود مرا
2 تسخیر روی او به دعا میکند دلم تا آفتاب و ماه مسخر شود مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به