-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من خراباتیم ای شوخ، مرا یار مگیر نیکنامی تو، ره خانه خمّار مگیر
2 عنبرین طره چه انداخته ای بر سر دوش کافر عشق تو ماییم، تو زنار مگیر
3 شمع سان گر سرم از تیغ زنی زنده شوم کار این سوخته را این همه دشوار مگیر
4 گل آدم کف تقدیر، چهل روز سرشت باری از تربیتم دست به یکبار مگیر
5 من اگر نیکم اگر بد، به صفا آینه ام که تو را گفت، مرا لایق دیدار مگیر؟
6 گر به گستاخیم از سینه صفیری زده سر رحم فرما و به این مرغ گرفتار مگیر
7 صد سخن گفتم و نشنیده گرفتی و گذشت یک سخن را به دل نازک خود بار مگیر
8 عشق نبود عجبی گر به رگ و ریشه دود آتش است این، نتوان گفت که در خار مگیر
9 این جواب غزل مرشد روم است که گفت من به بوی تو خوشم، نافه تاتار مگیر