- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نسیم صبحدم زانجا که لطف طبع تست گر چه میدانم که هستی سخت سست و ناتوان
2 یک سحر بگذر ز بهر خاطر ابن یمین بر جناب خسرو عادل امیر شه نشان
3 سرور گیتی شهاب دولت و دین بوالفتوح آنکه زیبد خاک پایش تاج فرق فرقدان
4 آنکه باز همت او چون کند عزم شکار کرکس گردون رباید چون کبوتر ز آشیان
5 چون بدانعالیجناب جنت آسا بگذری عرضه دار اول زمین بوسم بعزت بعد از آن
6 گو رهی ز انعام عامت داشتی اسبی پیلتن گفته ئی بودند او و رخش رستم توأمان
7 نرم رو بودی چو آب و تیزتک مانند باد سم چون پولاد او بر خاک ره آتش فشان
8 گه شدی سوی بلندی چون دعای مستجاب گه به پستی آمدی همچون قضای آسمان
9 بر مثال اسب شطرنج از بساط روزگار طرح کردش چرخ بازیگر بحیلت ناگهان
10 وینزمان در پیش دارد بنده راهی آنچنانک کش سر و پائی نمی بیند چو راه کهکشان
11 خاصه در فصلی که مرغابی ز سرما روز و شب در هوای بابزن باشد بر آتش پر زنان
12 آنچنان راهی درینموسم که گفتم وصف آن با دلی ازغم سبکسار و زمحنت سرگران
13 ای سوار عرصه مردی و رادی ذات تو خود بگو آخر پیاده قطع کردن میتوان
14 تا ز دور چرخ گردان اشهب روز سپید ادهم شب را بود پیوسته اندر پی دوان
15 ابلق توسن نهاد آسمان رام تو باد بخت و دولت در رکاب و فتح و نصرت همعنان