- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من شعله ام، به پیرهنم هر که خار کرد در جیب من شکفته تر از گل، بهار کرد
2 هر خون که کرد چرخ چو مینا به کام من بیرون ز دل به گریهٔ بی اختیار کرد
3 غافل زدیم آهی و از ما دلت گرفت ز آیینه بی خبر نفس ما غبار کرد
4 در خون کشیم دامن رنگ شکسته را راز درون پردهٔ دل آشکار کرد
5 گرد سر خیال تو گردم که از وفا آسوده دیده و دلم از انتظار کرد
6 چون کبک مست، خنده به گلزار می زدم افسرده ام فسردگی روزگار کرد
7 زین چشم تر حزین چمن آرای کیستی؟ ابر بهار را مژه ات شرمسار کرد